مناجات با خدا و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
ای بینیاز، وصف مرا جز نیاز نیست جز رحمتت، گناه مرا چاره ساز نیست آلـوده آمـدم؛ چه کـسی گـفـتـه یا کـریم بابِ انابه رو به گـنهـکـار باز نیست؟! ناشُـکـر بـودهام هـمۀ عـمـر، عـفـو کن دیگر زبان من به جهـالت دراز نیست میخواستی که بنده و هم صحبتت شوم شرمـندهام اگر که نـمـازم، نماز نیست آرامشی که در نجف و خاک حیدر است در خاک هیچ ناحـیه حتی حجاز نیست بر سردرِ دلم که پُر از مهر حیدر است غیر از لوای فاطمه در اهـتزاز نیست وقتی که نان سفرۀ ما نان فاطـمه است دیگر به نـان مـردم عـالـم نیـاز نیـست در هـیچ مسلـکـی، زدنِ دخـتـر رسول در روزهای سخت فراقش، مُجاز نیست بر قلب زار و زخمی زهرای مرضیه چون ذکرِ یاحسین، دمی دلـنواز نیست هر قدر هم که روضه بخوانیم، روضهای مانند سوز تشنگیاش، جان گداز نیست تشـنه لبی که تابِ تکان خوردنش نبود با سنگ و نیزه زخم زدن، امتیاز نیست |